نيـــازم ....
نه ديگر آغوشـــــت است
نه دستـــــــانت ،
نه گيس سيــــــــاه ،
نه چشم خمـــــــارت
و نه دیگر هیــــــــ ـچ،
با . . .
يك فنجان سكــــــ ـوت تلـــــــــ ـخ ..
و ســـــ ـیگارم
....
.
.
فرو مى برم حمــــــــ ـاقتم را..
دوســــــ ـت داشتنت را . . .
.jpg)
نظرات شما عزیزان:
بوی حلوا بلند شده است
آرام فاتحه ای بخوان . . .
شاید خدا گذشته ام را بیامرزد . . .
دلخوری هـــــــایمـــــــان …
دلـــــــتنگی هـــــــایمـــــــان …
و تمـــــــام اشکـــــــهای مـن …
تنها به من بگو …
با او چـــــــگونـــــــه میگـــــــذرد …
کــــــه با مـن نمی گذشت . . . ؟
غمگــیـטּ و خــستہ اَم ... (!)
دلــم یڪــــ هــواے بارانــے مــیخــواهد ./...
یڪــــ شـانـہ بــراے گـــریه ڪــردن .../.
و یڪـــ گــور پــــدرے ڪہ نثار دُنیا و تـمـام مُــتعلقاتش بُڪــُنمـ ... (!)
بـا جنگل ، دریا و کوه , میتوان بهتریـن لحظات دو نفـره را ساخت ,
اما برای یک تنها , فقط گم شدن و غرق شدن و سقوط …
که آغاز عِشق از آدم و حوا بوده یا از مــا!
وهنوز سر 4راه واکس میزندکودکی که بهترین سوژه بود...!!!
اما
به شانه های کسی که اگر خوابت برد
سرد را زمین نندازد
بی تو طوفان زده دشت جنونم
صید افتاده بخونم
تو چسان می گذری غافل از اندوه درونم ؟
بی من از کوچه گذر کردی و رفتی
بی من از شهر سفر کردی و رفتی
قطره ای اشک درخشید به چشمان سیاهم
تا خم کوچه بدنبال تو لغزید نگاهم
تو ندیدی
نگهت هیچ نیفتاد براهی که گذشتی
چون در خانه ببستم ،
دگر از پای نشستم ،
گوئیا زلزله آمد ،
گوئیا خانه فرو ریخت سر من
بی تو من در همه شهر غریبم
بی تو کس نشنود از این دل بشکسته صدائی
برنخیزد دگر از مرغک پر بسته نوائی
تو همه بود و نبودی ، تو همه شعر و سرودی
چه گریزی ز بر من ؟
که ز کویت نگریزم
گر بمیرم ز غم دل ،
به تو هرگز نستیزم
من و یک لحظه جدائی ؟
نتوانم ، نتوانم
بی تو من زنده نمانم .....
***هما میر افشار***
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
احساسم را تسخیرنگاهت کرده ای
واژه واژه شعرهایم شده ای
امروز به افتخار تو
ازتو
ازاحساس عاشقانه باتوبودن مینویسم
تاشاید بخوانی و لبخند بزنی
و بازبگویی توهنوزدیوانه ای
ومن عاشق همین دیوانگیهایت شدم

همیشه هم قافیه بودند ، سیب و فریب …
همه با هم میگوییم : سیب … و دوربین های عکاسی را فریب میدهیم تا پنهان کنیم آن اندوه موروثی را پشت این لبخند مصنوعی …
محاله بازم بچه شم مثل قبل
تموم شد دیگه قلبم آشوب نیست
دیگه خوب میدونم هیچ آدمی
قد ادعای خودش خوب نیست
بیایید پارسی وار *زنها* را پاس بدارید ..
این بار اگر زن زیبارویی را دیدید ..
هوس را زنده به گور كنید ..و خدا را شكر كنید برای خلق این زیبایی ..
زیر باران اگر دختری را سوار كردید ..... به جای شماره به او امنیت بدهید ..
او را به مقصد مورد نظرش برسانید ... نه به مقصد مورد نظرتان ..
در تاكسی ... خودتان را به در بچسبانید... نه به او ..
بگذارید زن ایرانی وقتی مرد ایرانی را در كوچه خلوت می بیند ..
احساس امنیت كند نه ترس ..
هنگام ورود به هر مكانی ..
... با لبخند بگویید: اول شما ..
بیایید فارغ از جنسیت .. كمی مرد باشید
زندگی دفتری از خاطره هاست یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک
یک نفر همدم خوشبختی هاست یک نفر همسفر سختی هاست
و تو بدان عشق فراموش کردنی نیست . . .

رفت
استاد گفت فعل رفتنو صرف كن:
رفتم، رفتي، رفت
ساكت شدم، خنديدم، ولي خندم تلخ شد
استاد داد زد خب بعد؟
گفتم رفت رفت رفت
رفتو دلم شكست،غم رو دلم نشست
میدانم داشتنت آرزوی محالیست
اما به دوست داشتنت که میتوانم افتخارکنم
میگم دوستت دارم
ولی نگو تکراریه
شاید روزی نباشم که تکرارش کنم
دنيايت رابادنيايم عوض ميكني؟
فقط چندساعت…ميخواهم بدانم آنكه تمام دنياي من است دردنيايش چه سهمي دارم...
مات شُدم
هیچ میزِ شَطرَنجی هَم در میان نَبود!
این وَسَط فَقط یک دِل بود....
به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو
می نگرد ، به دلی دل بسپار که جای خالی برایت
داشته باشد و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر
از مشت شدن بلد است
اغبانی پیرم ، که به غیر از گلها از همه دلگیرم
کوله ام غرق غم است ، آدم خوب کم است
عده ای بی خبرند ، عده ای کور و کرند ، اندکی هم پکرند
و میان رفقا ، عده ای همچو شما تاج سرند . . .
الهی من نه آنم که زفیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی
به نگاهی باز کن در
که جز این خانه مرا نیست پناهی ..
خدایا میبینی؟
حالاکه پرازحرفیم
دیگه زنگ انشا نداریم...
سلام وب زیبایی داری
خوش حال میشم لینکم کنی
.gif)
.gif)
.gif)
عطرها، بی رحمترین عناصر زمیناند،
بی آنکه بخواهی،
میبَرندت تا قعر خاطراتی که ب
رای فراموشیشان تا پای غرور، جنگیدی...!